جدول جو
جدول جو

معنی عنان ربودن - جستجوی لغت در جدول جو

عنان ربودن
(تَ بِ)
گرفتن زمام از دست کسی. (فرهنگ فارسی معین). اختیار بردن:
چه سرو است آنکه بالا می نماید
عنان از دست دلهامی رباید.
سعدی.
من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
عنان ربودن
گرفتن زمام از دست کسی
تصویری از عنان ربودن
تصویر عنان ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
عنان ربودن
((~. رُ دَ))
ابتکار عمل را به دست گرفتن
تصویری از عنان ربودن
تصویر عنان ربودن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دَ)
کنایه است از تاختن. بشتاب رفتن. بتعجیل اسب راندن:
بدیشان چنین گفت پیران که زود
عنان تکاور بباید بسود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
درآمدن. حمله آوردن. روی آوردن:
از آن سهمگن تر سیاهی قوی
عنان راند بر چالش خسروی.
نظامی
لغت نامه دهخدا